هرچهقدر اضطراب ها و دلشورهها بیشتر میشوند، راهکارهایی مدرنتر برای مهار آنها ارائه میشوند.
سؤالهای ممنوعه
هیجانی که با ترس و دلشوره از نتیجه امتحان همراه باشد،اضطراب پیش از امتحان نام دارد که فامیل نزدیک همان اضطرابهای همیشگی است. اما اضطراب پیش از امتحان مقولهای است که امروزه بیشتر رایج شده است. این اضطراب در هر فردی به شکلی است و به طور کلی عوامل عمومی زمینهسازاضطراب هستند. یکی از دلایل اضطرابهای امتحانی مقوله سؤالهای ممنوعه است. مثلاً بعضیها عادت دارند قبل از امتحان از دوستانشان سؤال کنند که چنددور، چند ساعت و چهقدر درس خواندهاند؟ پاسخ هر چه که باشد میتوانداضطراب تولید کند.
چهطور؟ مثلاً دوستی میگوید من سه دور خواندهام و شخص پیش خودش فکر کند که ای وای! من یک دور بیشتر نخواندهام. یا برعکس، دوستی بگوید من اصلاً درس نخواندهام واضطرابی که او در جمله خودش داشته ناخودآگاه در قالب پاسخ به فرد منتقل شود. بنابراین در هر دو حالت به این جور سؤالها میگوییم سؤالهای ممنوعه که نباید پرسیده شوند. عوامل دیگری هم هستند؛ مثل اینکه بعد از امتحانِ اول از بقیه میپرسیم:« خوب امتحان دادی؟» پاسخ هر چه باشد، میتواند در فرد پرسشگراضطراب ایجاد کند. عوامل بسیار دیگری هم مانند افکار منفی و ذهن آشفته وجود دارند.
کاغذ سفید + 2،4،1
یکی از راههای کنترل افکار منفی، راه حل «کاغذ سفید» است: در این روش، هنگام مطالعه، دانش آموز برگه سفیدی کنار دست خودش میگذارد(درباره افرادی که خیلی اضطراب دارند این برگه تبدیل به دفترچه سفید میشود). دانشآموز باید هر فکری را هر زمان که به سراغش میآید، با یک عبارت، در کاغذ یادداشت کند. مثلاً«اگر امتحانم را بد بدهم؟» بعد با خودش حساب میکند که کی و چهقدر باید به این موضوع فکر کند. بعضی از این افکار منفی، واقعیاند؛ یعنی واقعاً ممکن است که دانش آموز مبحثی را یادنگرفته باشد و نگران این باشد که چهطور باید آن را یاد بگیرد.
خب پس باید به آن فکر کند. ولی باید مشخص کند که کی و چهطور باید به آن فکر کند. اما بعضی از موضوعها هم غیر واقعیاند و نیاز نیست به آنها فکر شود. پس همینقدر که روی برگه نوشته شوند، دیگر خودبهخود از ذهن دفعمیشوند. اما تکنیکهای تنفسی راهکار بسیار مهمی است، در هر شرایطی و برای هر شخصی که دچاراضطراب است. تنفس باید عمیق باشد تا حدی که شکم بالا و پایین برود و همچنین باید خیلی آرام باشد. هرچهقدر تنفس آرامترباشد، هیجان درونی کنترل شدهتر است.
اما اگر همین اندازه کافی نیست، خوب است که یک تکنیک تنفسی یاد بگیریم و در فواصل درس خواندن از آن استفاده کنیم. یکی از تکنیکها که به آن میگوییم،«یک، چهار، دو»، توجه به تنفس را بالا میبرد و ناخودآگاه اضطراب را کم میکند و تمرکز را افزایش میدهد. هر نفسی سه قسمت دارد: دم، نگهداری هوا و بازدم. هر قسمت دارای یک واحد زمانی برای هر شخص است. هر چهقدر که مرحله دم زمان میبرد، تا چهار برابر این زمان را به مرحله بعدی یعنی نگه داری هوا اختصاص میدهیم. سپس تا دو برابر آن زمان را به مرحله بعدی یعنی بازدم اختصاص میدهیم؛ تا جایی که میتوان بر تعداد این تنفسها تمرکز کرد و به هیچ چیز دیگری فکر نکرد.
اضطراب آشکار، اضطراب پنهان
گاهی ممکن است،اضطراب بعضی افراد با بعضی از رفتارها همراه شود که برای ما آشناست؛ مثل بدغذایی، بدخوابی، جویدن ناخن و شب ادراری. اما هستند افرادی کهاضطرابشان با ویژگی ظاهری همراه نیست و این دسته از افراد بیشتر نیازمند توجهاند. نه اینکه فقط دیگران به آنها توجه کنند، بلکه خود فرد هم باید به خودش توجه کند، چرا که تغییرات کاملاً درونیاست و دیگران متوجه آن نمیشوند؛ تغییراتی که برای خود شخص پیغام مهمی دارند. در نهایت، این خود فرد است که باید متوجه تغییراتش باشد و کاری برای خودش بکند.
زود سراغ دارو نرویم!
متأسفانه در حال حاضر به دلیل فشارهای اطرافیان و گاهی بلندپروازیهای دانشآموزان، آنها دچار تغییرات روحی میشوند و به پزشک مراجعه و دارو مصرف میکنند. این یکی از پدیدههای نامطلوب در جامعه فعلی دانشآموزی است. زنگ خطر مربوط به این نوع درمانها در جامعه امروز دانشآموزی نواخته شده است. باید توجه کرد که دارودرمانی در تمام جوامع پیشرفته در مرحلهای است که یک درمانگر از کمکهایی که شخص میتواند به خودش بکند، ناامید شدهاست.